یک مشت سبزی خوردن :: زندگیِ دور و بر ما

یا من عذابه عدل

اگر پست امروز مثل یک کیلو سبزی خوردنِ مخلوط بشه که انواع رنگ و طعم ها رو داشته باشه چی میگید؟! :))

1 : سبزی ترخون / پایداری در مزه / یک برگ آن در یک مشت سبزی خوردن، مزه ملموس خود را حفظ میکند و کل آن لقمه غذایت مزه ترخون میگیرد.

به قول یک نفر:

برای توی کوچه رقصیدن شما، حالا داریم توی کوچه میجنگیم!

اگر کسی میدونسته که با این کارها و شلوغ کاری ها اینهمه اقتصاد مملکت آسیب میبینه، اینهمه جوون شهید میشن، اینقدر اوضاع کشورمون رو نابسامان میکنه که موجب میشه بیگانه و داعش جرات کنه بیاد تو کوچه خیابون هامون اتفاقی مثل حادثه شیراز رو رقم بزنه، و باز دست به این اغتشاش ها زده، توی خون همه این افراد شریکه...

2: سبزی شاهی / کم مزه ولی تُرد و لذیذ / توی یک مشت سبزی خوردن، مزه اش به تنهایی ملموس نیست ولی آن مشتِ سبزی را تُرد تر میکند./ وقتی خودش را تنهایی با غذایت بخوری لذیذ تر است

هر دفعه میخوام تو سامانه دانشگاه برا اون هفته غذا رزرو کنم، با شوهرم مینشینم جلوی سایت، اون دو تا غذایی که توی منوی هر روز هست رو بررسی میکنیم، نظرمون رو در موردش میگیم و یکیش رو بالاخره انتخاب میکنم. من عاشق این مرحله ام :)) بامزه است :)

3: سبزی ریحان بنفش / خوش مزه و گیرا / یک برگ از آن در یک مشت سبزی خوردن کل مشت را میتواند خوش طعم تر کند. / طعمش نه آنقدر کم است که بین لقمه غذا گم شود نه آنقدر زیاد که طعم خود غذا را متوجه نشوی.

امروز تولدم بود. اکثر سالها تولدم، در یک افسردگی خاص فرو میرم. اگر کسی تبریک نگه، ممکنه ناراحت بشم ، اگر بعضیا تبریک بگن، تبریک گفتنشون ناراحتم میکنه... یه جور عجیبی ام معمولا.

امسال اما اینجور نبود.

شب تولدم، خونه بابا اینا بودیم. همسرم رفت بیرون، برگشتنی با یه کیک تو دستش برگشت تا خوشحالم کنه :)) مادرم و خواهرم هم که بیرون بودن چند دقیقه بعد از همسرم رسیدن خونه، در حالیکه یه کیک دستشون بود ، برای اینکه منو غافلگیر کنن...

و؟

این دو تا کیک عیییییین هم بود. فقط یه سایز اندازه هاشون فرق داشت :)) وگرنه طعم، رنگ و طرح هر دو شبیه هم بود. در حالیکه تو مغازه کیک فروشی ای که میدونستن مورد علاقه منه، یه عالمه طرح مختلف وجود داشته، هر دو همین طرحو انتخاب کرده بودن :)))

امسال خیلی تعداد افراد کمی تولدم رو یادشون بود. از بین دوستام که فقط الی و یه دوستِ بسیار باوفا که تولد هممون و یادشه، یادشون بود.

4: سبزی تره و پیازچه / طعم تند و احاطه کننده لقمه غذا / وقتی این سبزی بین مشتِ سبزی ات باشد طعم لقمه غذایت را نرم تغییر میدهد، تغییری که نه آزار دهنده است و نه خنثی

یادتونه گفته بودم « تو مثل یک پتوس توی دلم جوانه میزنی » ؟

اشاره ام، به فندق کوچکولوی تو دلی ام بود. که ان شاء الله چند ماه دیگه به دنیا میاد. و برای ما دعا کنید.

خلاصه! غرض از گفتن این بحث، این بود که بگم دیروز که برای خرید سیسمونی رفته بودیم، واقعا لذت بخش بود دیدن اینهمه چیز کیوت و کوچولو :)

همین!

شبتون پر از یاد خدا. علی علی

۰۷ آبان ۰۱ ، ۰۰:۵۵

بهار زاد

چی بگم از غم و حرص این روزا...

دانشگاهتون دو تا غذا ارائه میده؟! بابا احـســنـت!

تبریک هم به تولدتون هم به پتوس کوچولوتون =) ان‌شاءاللهذقدمش پر از خیر و برکت

۷ آبان ۰۱، ۱۳:۵۶

پاسخ:

واقعا...

بعضی روزا که شلوغ تره و تعداد دانشجو ها بیشتره دو نوع ارائه میده فک کنم. چون همیشه اینجوری نیست که حق انتخاب داشته باشیم:)))

+ ممنوووونم

ان شاء الله

۰۷ آبان ۰۱ ، ۱۳:۱۳

فاطمه ‌‌‌‌

عزیزممم پاییز! مبارک باشه هم تولدت و هم فندق کوچولوت ^_^ که فکر کنم الان بزرگتر از فندق شده البته😅

من چرا نمی‌دونستم تو هم آبانی هستی؟ شایدم یادم رفته بود حافظه‌م تعطیلههه :/

۵ آبان؟

۷ آبان ۰۱، ۱۴:۰۰

ممنوووونم فاطمه :)

اره فندق به عنوان لفظ محبت آمیز میگم:)) الان تقریبا اندازه یه طالبی هست:))

اره فک کنم یادت رفته. چون قبلا در مورد اینکه تو یه ماه متولد شدیم صحبت کرده بودیم.

+نه. 6 آبان

۰۷ آبان ۰۱ ، ۱۴:۳۲

خب پس با یک روز تاخیر تولدت کلی مبارک باشه! به روی خودم هم نمیارم که یادم رفته بود :))

راستی این مدل پست نوشتنت جالب بود. من که هنوزم بیشتر این سبزی‌ها رو نمی‌تونم تشخیص بدم. فقط جعفری رو از عطر و شکلش و چون مورد علاقه‌مه، و ریحون بنفش رو چون بنفشه =))

۷ آبان ۰۱، ۱۶:۰۴

:))))

ممنونم ممنووونم

+نه اشتباه نکن. تره و پیازچه و ترب رو هم میتونی تشخیص بدی قطعا:))) در اینکه شاهی رو تشخیص ندی هم شک دارم راستش :))

۰۷ آبان ۰۱ ، ۱۸:۴۰

ااا آره تره رو که از همون بچگی تشخیص می‌دادم نمی‌دونم چرا یادم نبود الان :))

پیازچه و ترب رو هم آره ولی شاهی رو نه! شاهی همونه که شبیه جعفریه؟ :))

۷ آبان ۰۱، ۱۹:۵۳

نه 😁 اون که شبیه جعفریه گشنیزه. ولی انصافا من گشنیز و از جعفری تشخیص نمیدم. اگه تشخیصشون میدی به درجاتی از عرفان رسیدی:)))

شاهی اون ک بلنده و ساقه اش نازکه و ترده. (عکسش و سرچ کردم که ببینم چجوری توصیفش کنم دلم شاهی خواست:)) چجور دلت میاد محبوب من تو سبزی ها رو نشناسی؟)

اها راستی نعنا رو هم میشناسی قطعا. از قیافش نشناسی از بویی ک میده میشناسی.

۰۷ آبان ۰۱ ، ۲۰:۰۰

من اگه گشنیزو از جعفری تشخیص می‌دادم با شاهی اشتباهش نمی‌گرفتم :دی

نعنا رو از بوش باید بتونم تشخیص بدم ولی عملا وقتی قاطی سبزی‌هاس همه‌ی بوها رو با هم قاطی می‌کنم :))

دیگه در همین حد بضاعتمه :))

۷ آبان ۰۱، ۲۰:۱۳

عالی بود 😂😂

نه آقا بضاعتت خوب بود انصافا. چند تا دونه ازون وسط و نمیتونستی تشخیص بدی.

تو سبزی خوردن خوبیم حالا. بقیه سبزی ها رو 2 سال از ازدواجم گذشته هنوز میرم ب طرف میگم مثلا یه کیلو سبزی آشی بدید. بعد تازه از اون مغازه ها میگیرم که خورد هم میکنن خودشون:)) علنا ازم بپرسن سبزی آش چی داره خیلی ریز گوگل و باز میکنم :))))

۰۷ آبان ۰۱ ، ۲۰:۵۴

وای خوب شد گفتی :)) ترکیبات و تفاوت سبزی آش و سبزی و خورش رو منم بلد نیستم :)))

۷ آبان ۰۱، ۲۱:۰۹

البته ازین عکس نوشته ها هم هستا. که ترکیبات همشونو نوشته تو یه عکس.

ولی بی خیال چه کاریه:)) بری سبزی فروشی بگی سبزی هر چی رو بده اونا خودشون میدن:)) مگه میریم دکتر میپرسیم چجوری این دارو ها رو حفظ کرده؟ :))) ما فقط میخوایم به متخصصین فنِ سبزی فروشی اعتماد کنیم:)))

۰۷ آبان ۰۱ ، ۲۲:۱۰

blue dream

نگران نباش...این روزای سخت رو با هم میگذردنیم

در پس هر تاریکی روشنی نهفته است مگه نه؟

چه خوب منیکه درست یه ماه هیچ غذایی رزرو نکردم

با روپوش سفید وارد دانشگاه میشم

با روپوش خاکی و عرق بیرون میام

عهههههه نینی...مبارکت باشهه

ارزو خوشبختی برات دارم😘😍💖✨

۸ آبان ۰۱، ۱۴:۲۸

[ چنان نماند، چنین نیز هم نخواهد ماند...]

اره درست میگی :)