یا کریم

 

بعد مدتها اومدم چون دوست داشتم در مورد فیلم و سریال هایی که اخیرا دیدم حرف بزنم!

اول در مورد سامدالری زیبا حرف بزنم.

 

 

خلاصه داستان اینه که چو سامدال دختریه که اهل ججو عه به دلایلی که ما نمیدونیم، شهرش رو رها کرده و رفته سئول. حالا یه عکاس خفنه . توسط یکی از کارآموز هاش بهش یه تهمتی زده میشه. توسط رسانه ها و خبرگزاری ها طرد میشه و تحت فشار قرار میگیره تا اینکه نهایتا به خاطر جو بالایی که علیهشه، مجبور میشه با خواهر هاش برگرده به شهرشود یه مدتی تا آبها از آسیاب بیفته

حالا سامدال کیه؟ شین هه سان ! :) قشنگ :)

و از اونطرف، تو شهرشون یونگ پیل رو میبینیم که حواسش به مامان سامدال اینا هست. متوجه میشیم یه سابقه عاطفی بین این دو تا بوده ولی ما نمیدونیم چرا از هم جدا شدن. بازیگر یونگ پیل کیه؟ آفکورس! ووکی !

 

 

 

دوست داشتم ببینم این دوتا کنار هم چه شکلی میشن. اینکه سه تا خواهر بودن رو دوست داشتم. هرچند ترجیح میدادم روابط خانوادگی شون ( چه خواهر ها با هم چه دخترا با پدر و مادرشون) بهتر و صمیمی تر میبود و بیشتر با هم حرف میزدن و از زندگی هم باخبر میشدن.

 

 

+ ووکی تو این نقش، مثلِ 100 خودش نیست. خوبه ها. مهربونه. ولی مهربونیش میره رو مخ. یکم غرور داشته باش مرد! 

 

 

+از بابای یونگ پیل چقد بدم میومد. غیر منطقی و احمقانه بود تنفرش از مامان سامدال و کل اهل و عیالشون.

و و و

اینکه چرااااا واقعا این داره یه کار احمقانه و بی منطق میکنه، توسط جامعه انقدر پذیرفته شده است و کسی نمیگه کارش غیر منطقیه! چرا همه میرن تو لاک دفاعی و حتی مامان سامدال که مورد نفرت و هجوم روانی این مرد قرار گرفته اصلا از خودش دفاع نمیکنه! واقعا مسخره بود. یکی باید میبود زودتر از اینا بزنه تو گوشش! اونوقت جامعه اطرافشون و مادربزرگه و اینا هم همه تو سوت این بی منطقی میدمیدن و یه جوری برخورد میکردن انگار حرفش حقه!

 

 

+واقعا خوشحالم کره به دنیا نیومدم! از عمق جان!

بسیار با کسی که زمین خورده نامهربونن... و این فکتی نیست که از همین یه سریال بگم! چیزیه که تو سریال های مختلفشون دیدم.

مثلا یه اتهامی به یکی زده میشه، همه کامنتای واقعا وحشتناک و نامهربانانه ای میذارن که حال طرف و بدتر میکنن. در حدی که تو کامنت ها ازش میخوان خودکشی کنه! اتفاقات نامهربانانه ای که موجب شده جدی جدی چند نفر از جامعه هنری شون رو از دست بدن!!

 

 

+اوج داستان اون آخرشه و نمایشگاهی که سامدال میذاره. عالیه عالی. می ارزید دیدنش برای این پایان بندی قشنگ و حل شدن گره های زندگی هاشون به مرور....

 

+اعتماد به نفس و تخصص سامدال رو دلم میخواست ببوسم:)  خصوصا که از هوا نیومده بود و برای به دست آوردنش کلی تلاش کرده بود.

 

 

بعد از این سریال بریم سراغ یه مینی معرفی از فیلم سینمایی ای که دیدم.

بعد سامدالری، انقدر دلم مونده بود پیش ادا اطوار ها و بازی قشنگ شین هه سان که سرچ کردم ببینم حالا چی ازش ببینم. با سینمایی شهروند شجاع مواجه شدم.

 

ماجرا برمیگرده به قلدری ها و زورگویی های یه دبیرستان کره ای. یه معلم موقت که همون شین هه سانه وارد این مدرسه میشه و متوجه ظلم و زورگویی یه گروهی میشه که سرگروهشون پسریه که پسر مسئولین و کله گنده های ثروتمنده که وکیل های خفن دارن. هیچکس نمیتونه مدرک علیهش جور کنه یا شکایت کنه. ولی به حد جنون یه نفر رو هدف قرار میدن و آزارش میدن . حالا این معلم، یه بوکسور و رزمی کار خفنه.

 

 

( دلیل دومی که خوشحالم تو کره زندگی نمیکنم! این قضیه زورگویی و خشونت تو مدارسشون پررنگه و مرسوم! به طرز ترسناکی)

 

 

فیلم قشنگی بود لذت بردم از دیدنش. سینمایی های کره نمیتونم بگم پرداخت خوبی دارن. انگار خامن یکم. سبکش با سریالاشون خیلی فرق داره. میتونست حرفه ای تر باشه ولی بازم از دیدنش کیف کردم. هرچند حل شدن اون مسائل با توجه به وکلا و کله گنده بودن خانواده پسره که اول داستان نشونمون داد یکم فانتزی میزد. ولی بازم ددنش خالی از لطف نیست.

 

 

تامام