یا من خلقنی و سوانی
پنج دقیقه مونده به چهار صبح.
به دلایلی تا الان بیدار بودم. بعد حالا یه انرژی زیادی اومده تو جونم و دلم خواست بیام اینجا یکم بنویسم.
میخواستم گزارش ماه به ماه بدم از دیدمی ها و خواندمی ها. ولی نه اردیبهشت نوشتم نه خرداد. البته مدیونید فکر کنید برای خودم هم ننوشتم! برای خودم نوشتم. چون هنوز به مرضِ « تا جایی که میتونی آمار همه چی رو داشته باش» مبتلا هستم!
بعد از اینکه تعداد صفحاتی که هر ماه میخونم رو در میارم، اگر زیاد به اسم های لیست شده نگاه کنم یه ککی میفته به جونم که « حالا بیا با موضوع مرتبش کنیم» بعد « حالا بیا برا ماه بعد برنامه بریزیم چی بخونیم» بعد« به نظرت از اول سال تا الان چند صفحه خوندیم؟» و...
خلاصه که تا اینجای سال ، 17 تا کتاب خوندم. خرداد قشنگ اور دوز کردم با کتاب. انقددر که میخوندم هر روز! آمارم رسیده بود به روزی حدود 80 صفحه. (اور دوز نسبت به خودم! میدونم یه عالمه آدم هستن که خیلی بیشتر از اینها میخونن...)
بچه دار شدن اینجوریه که وقتی یه انرژی یهویی میفته تو خونت که بشینی کلی کار کنی، کتاب بخونی، مجله بخونی و فلان، در عوض به خودت میگی« بیخود! برو بخواب که فردا این بچه بیدار شد جون داشته باشی پاشی صبحونه بدی بهش!»
حالا علی الحساب بگم « در حال دیدن هیچ فیلم و هیچ سریال و هیچ انیمه ای نیستم! » ( ببین! اگر من میخواستم فیلم دیدن رو ترک کنم، عمراااا میتونستم اینهمه بهش پایبند باشم که با مشغول کردن خودم به کتاب و کارهای دیگه تونستم!)
و در حال خوندن دو تا کتاب و یک مجله ام.
امسال برنامم برا کتاب خونی اینجوریه که یه هدف میذارم اول ماه. بعد سعی میکنم طبق اون هدف، کتاب بخونم.
دوست دارید هدف هر ماهم رو تا اینجا بدونید؟
فروردین : کتاب خوندن رو شروع کن و از این وضع خجالت بار و اسفناک هیچی نخوندن، خودت رو نجات بده و یه چند تا کتاب بیشتر بخون!
اردیبهشت: تعداد کتاب ها رو تونستی زیاد کنی. باریکلا. حالا دیگه تعداد کتاب ها مهم نیست. تعداد صفحات کتابایی که میخونی رو ببر بالا و حداقل یه کتاب طولانی بخون.
خرداد هرچی دلت خواست بخون. چیزی بخون که حالتو خوب کنه.
تیر: بسه دیگه هرچی خوش گذشت. حالا این ماه فقط حق داری کتاب های غیر داستانی بخونی.
تا اینجای کار، خرداد هم کتاباش بیشتر از همه ماه ها بود هم صفحاتش:)))
حالا چیزایی که الان میخونم:
10 غلط مشهور درباره اسرائیل:
از ایلان پاپه محقق اسرائیلی. میاد 10 تا باوری که تو جهان یا جامعه اسرائیلی جا افتاده در مورد فلسطین یا اسرائیل رو میگه، بعد تحقیق و بررسی میکنه و میگه از چه جهت غلطه این عقیده. خیلی جالب بود برام. هنوز تمومش نکردم البته.
مصائب من در حباب استارت آپ
از دنیل لاینز. در مورد استارت آپ ها و مردی که تو میانسالی از یه تحریریه کنار گذاشته میشه و تعدیل نیرو میشه تصمیم میگیره بره تو استارت آپ ها به کار مشغول بشه و با سختی هایی که رو به رو میشه میاد این روند رو نقد میکنه.
جالبته برام که کتاب های این سبکی که یه پژوهشی یا یه نقدی به یه روند میخوان وارد کنن میان تو بستر تجربه شخصی شون روایتش میکنن. اینجوری خیلی حالت رمان گونه میگیره ، جذابیت بیشتری پیدا میکنه و به وضوح از خسته کنندگیش کم میشه نسبت به حالتی که خیلی خشک بخواد همون انتقاد ها رو بیان کنه.
اینجا چون ما با یه فرد رو به روییم که در خلالش از زندگی شخصی و احساساتش میگه، خیلی بیشتر باهاش همراه میشیم تا خوندن یه مقاله علمی خشک.
یه رمان به زبان انگلیسی هم میخونم که اونم هنوز تموم نشده. اولین رمانی که دارم به زبان دیگه ای میخونم :_)
ایام عزاداری سیدالشهدا علیه السلام رو به همتون تسلیت میگم و التماس دعا دارم.
علی علی