یا مونس

 

 

باورم نمیشه که چند روز دیگه اردیبهشت تموم میشه. واقعا دلم میگیره بهش فکر میکنم. حس میکنم بهار ، یعنی اردیبهشت. خلاصه لطافتش، بوی خوشش، میوه هاش و باروناش و همه چیزای خوبش تو اردیبهشت به شکل اعلا هست.

 

دیشب کیک هویج گردو کافی شاپی پختم با یه رسپی جدید. حسابی پفت کرد. در حدی که میتونستم حتی 4 تا برش بدم موقع خامه کشی . ولی دو تا دادم:))) چون خیلی کلفت شده بود یکیشو نازک کردم برداشتم برا خودم:)) بقیشو امروز خامه کشی کردم و تزئین کردم. میخوایم بریم خونه خاله همسر. ببرم اونجا.

ازین ظرفای حمل کیک هم خریدم. خیلی بامزه شد. 

خامشم خامه پنیریه. ترکیب مینارین قنادی گلرود و پنیر ماسکارپونه. یه کوچولو لطیف تر و کم شیرین تر از خامه عادیه. رنگشم یه کوچولو کرم طوره. دیگه اونقدر سفید نیست.

 

 

نمایشگاه کتاب رفتم پریروز. وای که چقدر دلم تنگ بود براش. 4 تا کتاب کلا خریدم برا خودم. بقیش همه برا فندق کوچولو.... کتاباش بالای 600 تومن شد فکر میکنم. سیر نشدم از کتاب خریدن ولی. کیف داد. 

 

امروز باید تکلیفم رو برای کلاس نویسندگی میفرستادم و هنوز ننوشتم و حتی هیچ ایده ای ندارم براش!

ازون روزاست که باید لب تاب و روشن کنم همینجوری الکی شرو کنم ب نوشتن تا موتورم روشن شه!

 

 

این رسپی جدیده برا کیک هویج گردو، واقعا سنگین بود و خیلی چرب. آدم یه کوچولوشو میخوره اشباع میشه. رسپی قبلی خودمو بیشتر دوس داشتم. که خب گمش کردم :/ به همین خاطر تو گوگل این جدیده رو پیدا کردم پختم با همین.

 

دارم تلاش میکنم یکم بیشتر فیلم ببینم این روزای آخر اردیبهشت وقتی میخوام براتون گزارش کلی این ماه و بنویسم قسمت فیلم و سریالم اونقد خالی نباشه:)))))

 

 

 

لحظاتتون پر از یاد خدا

علی علی