یا حبیب من

 

سلام

استاد مقاله رو که با اشکالات برام فرستاد، از وقتی تصمیم به اصلاح گرفتم مریض شدم. همش یا بدن درد داشتم یا از خستگی زود به زود میخوابیدم.
چند روز پیش رفتم برای اون قسمت هایی که گفته بود بی ربط به موضوع مقاله هستند، فیش برداری جدید کردم و مطالب نو در آوردم. امروز هم بعد چند روز نشستم به جا دادن مطالب جدید و اولین ویرایش!
کلا 4 تا سرتیتر رو اصلاح کردم. زمان زیادی هم نمونده. امتحاناتمون دیگه نزدیکه. 3 تیر اولین امتحانه. میخواستم امروز بکوب بشینم پای مقاله و تا جای خوبی پیش ببرم. اما بدنم هنوز کشش زیاد تمرکز کردن روی یک چیز رو نداره انگار. فعلا که در حدی خسته شدم دوباره حس بی جونی میکنم و لب تابو خاموش کردم به جاش یکم کارهای خونه رو پیش ببرم.
شاید بعد از پختن شام و شستن این چند تا ظرف که تو سینکه، حوصله ویرایشم دوباره اومد و نشستم چند صفحه دیگه رو هم درست کردم.
برای خلاصه های تفسیر نگرانم. خیلی عقبم و اگر بخوام روز امتحانش بنویسم تازه خیلی وقت گیر و مسخره میشه دیگه. فرصت خوندنش نصف میشه!
کلی تصمیم داشتم مطالب مختلف بنویسم اینجا اما باز همین کارهای ریزی که انجام دادم و نوشتم. انگار شده صفحه "گزارش کارهای خرد و کوچکی که باید انجام شود تا احساس سبکی خاطر کنم"


همین.
لحظاتتون پر از یاد خدا
علی علی