یانور

 

 

یک ربع مونده به سخنرانی حضرت آقا از شبکه 1.

برق رفته... همه شمع هامون رو روشن کردم گذاشتم رو کنسول. دلم گرفته. بیرون هوا انقدر تاریکه انگار سر شبه. انگار نه انگار هنوز خورشید غروب نکرده.

هرچند دقیقه یک بار رعد و برق میزنه. بارون هم داره میباره گویا.

میخواستم امروز سحری رو بعد از ظهر بپزم. تو این تاریکی که نمیشه غذا پخت.

کارهام مونده. اعصابم خورده. بیشتر به خاطر زیاد خوابیدنم و امروز سر کلاسا درست و حسابی گوش ندادن به درسهاست...

 

.

.

.