یا مَن یُنجی الهلکی

ای که نجات دهد هلاک شدگان را...

 

 

وای بچه ها :) نگاه کنید اسم این پست رو.

هلاک « شدگان» را...

نه کسانی که در آستانه هلاک شدن هستند...

میدونین دارم به چی فکر میکنم؟ اینکه قرار نیست زندگی راحت باشه. ممکنه توش به حدی برسیم که هلاک شیم. غصه بخوریم، بلا سرمون بیاد

اما توی همه اینها همچنان خدا پناه ماست.

 

هشتگِ زیبایی تمام :)

 

 

+کارها به شدت قاطی پاتی شدن. دیگه برنامه ریزی هم نمیکنم حتی. میذارم واسه خودش بگذره. هر وقت به هرجا رسیدم کاری که دم دستمه رو انجام میدم.

بعد از گشتن های بسیار، دیروز دو تا وقت دندون پزشکی گرفتیم.

هر دندون فک کنم کمِ کم یه تومن در بیاد.

و واقعا زیاده

و من داشتم غصه افرادی رو میخوردم که واقعا نیازمندن...

ما که خانواده های معمولی هستیم، بهمون فشار میاد. اون بندگان خدا که چندین برابر...

تازه بعد از تحمل فشار، شاید نتونن هیچ کاری هم بکنن.

 

 

+بعد از غصه خوردن بسیار برای اینکه دندون هام خراب میشه با اینکه حواسم به بهداشتش هست، و بارها خود مقصر پنداری شدید و حرص خوردن به تبعش، به این نتیجه رسیدم که دندون، خیلی به جنسش بستگی داره. اینکه جنس دندون من اینطوریه، مقصرش من نیستم. این ژنتیک منه!

من الان دیگه حتی سعی میکنم نوشابه هم نخورم.

مسواک و نخ دندون و...

باز خراب میشه.

و خراب شدنش خطرناکه چون لثه هام ضعیفه.

خب در نهایت؟ من نباید انقد خودمو تحقیر کنم و مقصر بدونم که بعد حتی جون برای تلاش برای درست کردنشون هم نداشته باشم.

 

هشتگِ حرف های من با خودم، که کاش تو حیطه عمل هم همین طوری بشم.

 

 

+یادتونه گفتم کار مقاله مو شروع کردم؟! ( تو شکرگذاری هام بود)

اون روز که باید میرفتم برای تایید موضوع و هندسه پژوهشی، دقیقا همون رووووز، مصاحبه داشتم.

و انقدر بی نظم بودن که مصاحبه رو خیلی دیر انجام دادن و نرسیدم به قرارم با استاد.

حالام که به استاد پیام میدم چه زمانی وقت دارید تماس بگیرم سیر کارهایی که کردم رو بگم، جوابمو نمیده.

 

هشتگِ متنفرم از یهو متوقف شدن کارهام، وقتی با سرعت و انگیزه شروعشون کرده بودم

 

 

+ساعت 5 امتحان دارم. میان ترم هنوز :/

چند قسمت کرده بود استاده میان ترم هامونو که راحت باشیم

بعد بیست و ششم ترمِ ی درس دیگه رو دارم.

بله درسته! دقیقا 5 روز دیگه!

به نظرم امتحان امروز حدودا تا 6 تمومه.

بعد هم امروزمو همچنان اختصاص بدم به همین درس که اون قسمت های دیگه ای که صوتش رو یک بار هم گوش ندادم گوش بدم. حداقل دو قسمت دیگه هم اینجوری گوش میدم و واسه امتحان ترم یکم راحت تر میشم.

چی شد این ترم واقعا! یه دختر که نمیرسه کارهاشو انجام بده و دائم امروز و فردا میکنه... اه

 

هشتگِ نه به تسویف

 

 

+وسط این درس ها و همه چیز های دیگه میدونین وقت دندون من کیه؟! 25 ام.

4 روز دیگه

روز قبل از اولین امتحان ترم.

 

هشتگِ اه. ولم کنین اصا/....

 

 

علی علی

 

 

پی نوشت: خدای جانِ ما... من در آستانه غرقم، دستم و بگیر خلاصه.

تویی که « هلاکِ» تمام ها رو هم نجات میدی...

ممنون :)