یا غیاث المستغیثین

 

 

این مدت نبودم. همش یه عالمه حرف تو ذهنم صف میکشید. حتی جمله بندی تو ذهنم بود برای نوشتن!

حالا که دارم مینویسم همه اون جمله بندی ها یادم میاد :)) هی تند پست میذارم حالا :))))

تازه موقع خوندن کتاب هایی که احتمال میدم بخوام بهتون معرفی کنم، سعی میکنم نکات ریزی که دوست دارم بهتون بگم رو یه گوشه ذهنم نگه دارم

بعد فکر کنین این مدت که چند تا فیلم دیدم و چند تا کتاب خوندم چقد نکته تو ذهنمه!

آنچنان میگم نکته انگار درسه! آماده برای نوت برداری باشید فرزندانم :)))

 

 

من تبلیغ های این کتاب رو، همزمان با "همه چیز همه چیز" دیده بودم.

از اون جایی که هر دو فیلمش هم ساخته شده و در هر دو شخصیت اصلی یک دختر سیاهپوسته، و عکس روی جلد هر دو عکس بازیگرشونه، کمی با هم اشتباه گرفته بودم.

بعد جالب اینجاست که من فقط خلاصه " نفرتی که تو میکاری" رو خونده بودم و از " همه چیز همه چیز" فقط عکسشو دیده بودم!

تو خلاصه ای که خونده بودم نوشته بود در مورد ظلم به سیاهپوست هاست. یه پلیس سفید پوست، یه جوون سیاهپوست بیگناه رو میکشه. بعد دوستاش تظاهرات اعتراض آمیز میکنن و اینا.

بعد حالا همه چیز همه چیز!! :))) کلا یه داستان عاشقانه ملو بود به نظرم(mellow = دلپذیر، مهربان، نرم)

فک کنین کلِ زمانی که داشتم فیلمش رو میدیدم، انتظار داشتم یکی بزنه دختره رو بُکُشه! :)))

 

 

اندر حکایات فیلم و کتاب!

اگر تصمیم به آگاه شدن(!) از این داستان شدین حتماً ( با تأکید زیاد!) اول کتاب و بخونین.

یعنی قشنگی های کتااااابش :) به نظرم فیلمش یه قسمتایی که داستان رو له کرد اصلا! حالا در ادامه در مورد فیلمش هم میگم:)

اول پست بگم که ادامه اش، خیلی اسپویل داره. به نظرم اگه اول کتاب رو بخونید و بعد برگردید پستم رو نگاه کنین، شاید جالب تر باشه براتون

 

 

خلاصه ماجرا رو که گفتم

میرسیم به نکات ریزی که به نظرم اومد:

1:طنز های کوچیک، حتی اگه کتاب طنز نباشه و مثل این کتاب کلیت ژانرش جدی باشه، باز قشنگه :) اتفاقا از نظر من قشنگ تر از حالتِ لنگ زدن عمدی دلقک طور برای خندوندن مردمه!

یه سری کتابا، طنزشون یه مدلیه انگار به زور میخوان قلقلکت بدن، و نمیتونن! و تو همش میگی کسی به نویسنده به این بیمزگی نگفته که اگر بلد نیستی طنز ننویس تو کتابت؟!

اماااا تو این کتاب، شما با طنز هایی که شاید واقعا بخندونتتون یا لبخند به لبتون بیاره رو به رویید.

 

 

2: بنیاد خانوادگیِ قشنگی که سیاهپوست ها داشتن خیلی دوست داشتنی بود. آدم باهاشون احساس امنیت میکرد.

 

3:تا یه مدت بعد از کتابش، همش ظلم های نژاد پرستانه  جلوی چشمم بود.

دردناکه واقعا

 

4: عشق استار به کفش ها، توجه به جزئیات داستان و قسمت های احساسی قیام و نگرانی های مادرشون و حرف شنوی بچه ها از مادرشون، تو کتاب خیلی خیلی بهتر از فیلم به تصویر کشیده شده

 

5: من کتاب انتشارات نون رو خوندم. ترجمه واقعا خوب و روون و دوست داشتنی بود. و عاشق این بودم که تو پی نوشت هایی که اسامی رو به لاتین نوشته بود، گفته بود این اسم خانمه یا آقا! تو بعضی کتابا برای تشخیص خانم یا آقا بودن طرف دچار اشتباه میشم گاهی :)) و اینکه میلاد بابانژاد و الهه مرادی دومین اثریه که باهم ازشون خوندم. کارترجمه نقص ستارگان بخت ما رو هم باهم انجام داده بودن. ترجمه اون هم روون و قشنگ بود.  واقعا زوج ترجمه ای خوبی هستن :))

 

6: روی جلد کتاب، جایزه هایی که گرفته هم که معلومه :) تازه بهترین کتاب سال گود ریدز هم شده بوده. پشت کتاب نظر جان گرین و چند تا آدم مشهور دیگه هم در مورد کتابش هست. تازه یه چیز جالب ناک تر! اینکه کتابی به این قوی ای، اولین اثر انجی توماس عه

 

میریم سراغ فیلم :

 

اولا که خیلی قسمت هاش، با چیزی که تو کتاب بود متفاوت بود و این منو حرص میداد. داستان به این قشنگی:/ حق نداشت توش هرجور دلش میخواد دست ببره به نظرم :/

 

دوما: استار خیلی بامزه بود بعضی وقتا. موهاش که اونهمه بافته شده بود... مغز سرشون درد نمیگیره ؟! من بافت آفریقایی رو "میبینم" حس میکنم به سرم فشار میاد! یه مدت طولانی چطور تحملش میکنن؟

 

سوما: هیلی، چهره جالبِ توجهی داره. و مایا خیلی چهره اش ماسته :)) اونجایی که هیلی و استار دعواشون شد خیلی تو فیلم مسخره بود. تو کتاب انقد خوشگل به تصویر کشیده بود که کیف میکرد آدم. تازه به خاطر دعواشون تو کتاب اخراج چند روزه شدن. تو فیلم هیچی به هیچی! و گریه هیلی هم انقد مصنوعی بود که اصلا دوس نداشتم ببینمش :/

 

چهارما: نامزد استار، تو فیلم خیلی نقش بی مزه و ترسو طوری داشت. تو کتاب خیلی بهتر بود. توی فیلم مصنوعی و مسخره بازی میکرد. ازش بدم میومد. تازه! اینم یه تفاوت فاحش با کتاب داشت! اونم اینکه یارو تو کتاب اومد پا به پای اینا جنگید! تو فیلم تا بهش گفتن تو برو فلانی رو برسون رفت، دیگه هم برنگشت :/ چراااا اینکارو میکنین با شخصیت اصلی؟ :/ جا نداره بهتون بگم چتونه؟!

 

پنجما: جزئیات اعتراضشون، خوب نبود تو فیلم.

 

ششما: اتاق استار تو فیلم فک کنم استثناً از اتاقش تو کتاب قشنگ تر بود. خیلی دوسش داشتم.

 

 

حالا با همه اینها! توصیه میکنم اول بخونین، البته بعدش هم اگه خواستید ببینید :)) من با اینکه انقدر به فیلمش انتقاد داشتم، اما نگهش میدارم. شاید بعدا بازم ببینمش:))

 

فکر کنم این آخرین پست امروزم باشه.

شبتون پر ازیاد خدا. علی علی

 

(دومی، 25شهریور98.)