یا نورا قبل کل نور

 

سلام :))

 

 

اولین پستی که بعد از چند ماه گذاشتم، چند تا از دوستام گفتن امیدواریم نری دوباره تا چند ماه بعد!

حالا من دیگه زیاد موندم همینجا :)) تقریبا هر روز دارم پست میذارم :))

 

 

+امروز داشتم فکر میکردم که من وبلاگ های خیلی کمی رو دنبال میکنم. وبلاگ هایی که عقایدشون رو قبول نداشته باشم یا از سبک زندگی شون حس خوبی نگیرم یا کلا مطالبش رو دوست نداشته باشم رو هم آنفالو میکنم. چون اینجا برای من محیطیه که از خوندن و فکر کردن به نوشته بچه ها لذت میبرم و دوست دارم برام محیط قشنگی باشه.

 

چند وقتیه حس میکنم نیازی نیس هرکسی با پرخاشگری عقایدش رو بیان میکنه دنبال کنم.

چه برای آشنا شدن با عقاید متفاوت باشه چه هرچیزی! حالا ممکنه عقاید طرف با واسه من موافق باشه ها. کلا به نظرم سبک بیان افکار هم توی تاثیری که رو مخاطب میذاره مهمه.

من حس میکنم اگر پیج ها و صفحاتی که بهم حال خوبی میدن و بهم چیزی اضافه میکنن رو داشته باشم ، خیلی روحیه ام بهتره!

پس با این شعار های « باید همه عقاید و بشنوی» یا « به هرحال آدم باید همه چی رو بدونه» خیلی هم موافق نیستم.

نه به شکل مطلق ها. منظورم اینه که دونستن یه سری مطالب در ازای چی؟ اعصاب داغون و ناامیدی و....

مطمئنم با خوندن این مطالب یه سری افراد منظورم رو اشتباه برداشت میکنن و حس میکنن آدم بسته ای هستم که ب تبادل نظرات مخالفم. خب اینطور نیست. سعی کردم این موضوع رو باز کنم که حس میکنم « اعصاب و امید من» مهم تر از دنبال کردن جنگ های رسانه ای و ... ای هست که میاد و میره. 

هرچند ازشون بی اطلاع نیستم و در موردشون فکر میکنم و نظر خودمو دارم در موردشون. ولی خب. کمتر سعی میکنم نظرمو اعلام کنم... کمتر سعی میکنم در معرض دعوا و پرخاش ها واقع بشم. در معرض بی منطقی ها هم...

اما خب قطعا نمیشه کامل کنار موند از همه چیز. به هرحال در جامعه انسانی زندگی میکنیم و اینجوری نیست که انسان ها همه منطقی فکر کنن و...

و خب من حس میکنم بحث منطقی اونقدر آدم رو خسته نمیکنه که جدل . اینکه هر دو طرف بحث صرفا بخوان حرف خودشونو ثابت کنن و به استدلال طرف مقابل به شکل حرفی که باید نقضش کنن نگاه کنن اعصاب آدمو خرد میکنه.

 

 

+حالا شاید کلِ قضیه انقدرم عقلی و درست حسابی نباشه

ینی خب این دلایل وجود داره

ولی از طرفی هم من دیگه حوصله بحث و دعوا ندارم :))

 

 

+چقدر وبلاگ های فعال کم شدن :(

وبلاگ های تعامل محوری که مطلب میذارن و هنوز فعالن و باهم حرف میزنن بهم معرفی کنید :))

 

 

+اما اینکه ماه مبارک کلا آدم یک وعده غذای کامل میپزه ( نهایت دو وعده. که یکیش آش و سوپ و ... است) خیلی خوش میگذره :))

 

 

+دوشنبه دانشگاه دارم.

درمورد باز شدن دانشگاه ها باهاتون صحبت نکردم.

محیط دانشگاه ما واقعا خوشگله :) ولی خیلی زیاد خسته میشم. که البته کاملا طبیعیه. تو ماه مبارک خواب من بهم میریزه. روزه هم که هستیم. راه هم طولانیه و حدود 1 ساعت و بیست یا سی دقیقه طول میکشه ( دوتا بی آر تی باید سوار شم و یه مترو) 

فعالیت جسمی هم خیلی وقت بود که نداشتم درست و حسابی.

نتیجه قابل پیش بینیه دیگه :))

 

 

شبتون پر از یاد خدا

علی علی

 

+من رو هم تو این شب ها و روزها دعا کنید. ممنون