یا مالکاً غیر مملوک
سلام :))
بعد خیلی مدتها :)) 13 شهریور آخرین پستم بود. مهر هیچی نذاشتم و حالا که 4 آبانه اومدم برای گذاشتن پست جدید :))
+چرا اینهمه مدت نبودم؟
اولا: سرم اون موقع که رفتم خیلی شلوغ بود. داشتم مقاله پایانی 2 رو میدادم و کارهای فارغ التحصیلی ام رو میکردم و المپیاد داشتم و...
دوما: به پوچی خاصی رسیده بودم که بنویسم که چی؟ چیزهایی که مینویسم نه بار علمی داره نه ادبی. نه واقعا که چی؟
بعد از اون ور وبلاگ بعضی دوستان و میخوندم. کلی نقد فیلم و کتاب مفید داشتن. کلی مقاله میخوندن خلاصه مینوشتن یا قلم های ادبی زیبا داشتن.
خب من کناری بنشینم و اینا رو بخونم مفید ترم تا این روزمرگی معمولی رو بنویسم :)))
+الان چرا اومدم؟
دلم تنگ شد راستش :)) و از اون طرف چند تا خبر خوب هم دارم گفتم بهتون بگم خوشحال بشید :)
1 : ارشد فلسفه کلام اسلامی قبول شدم. یکی از دانشگاهایی که دوست داشتم. هرچند خب دانشگاه تهران که عاشقشم قبول نشدم اما این دانشگاه رو هم دوس داشتم.
2: عروسی پرتو نزدیکه و خوشحالم :) عزیزم عزیزم...
+برای کارهای ثبت نام دانشگاه جدید و صدور مدرک قبلیم یه سری مدرک نیاز داشتم که هنوز مدارکم کامل نشده :(
امروز بدو بدو یه سری مدارک جدیده رو درست کردم. حالا باید برم عکس 3*4 بندازم. یه سری برگه هاشم باید چاپ کنم امضا کنم و اینا بعد بارگزاری کنم.
همین :))
دلم تنگ شده بود براتون :)
لحظاتتون پر ازیاد خدا. علی علی
منم دلم برات تنگ شده بود🥺
کاش بیشتر بنویسی. منم به این پوچی رسیدم و از اون به بعد دیگه وبلاگم مثل سابق نشد! تو نذار اینجوری بشه.
به به به به تبریک میگم قبول شدنت رو♥️
عروسی پرتو هم مبارک باشه.