یا من الیه یلجأ المتحیرون

ای که سرگردانان به درگاهش پناهنده اند

 

سلاااااام

وای انگار خیلی وقته که نیستم. چقدر دلم برای پست نوشتن تنگ شده. خب! این پست شامل چند بخشه. اگر حوصله خوندن همشو ندارید برید قسمتی که دوست دارید رو بخونین فقط.

اول: حال و احوال این مدت من

دوم: معرفی کتاب لبنان زدگی

سوم: نظر برای سینمایی روح (sousl )

چهارم: معرفی و نظر برای سریال کره ای « سقوط بر روی عشق»

 

 

اول:

آقا امتحانات این ترم ما، اول بهمن تموم شد. روز قبل تموم شدن امتحانا من نشستم یه لیست از کارایی که تصمیم داشتم تو فرجه بین دو ترم انجام بدم تهیه کردم. یه هفته فرجه داشتیم.

تو همین یه هفته روح رو دیدم. سقوط بر روی عشق رو تموم کردم. چند تا کار دیگه لیستم و انجام دادم. بعد واسه مقاله پایانی و مکافات هایی که سرش کشیدم و یه سری شو اینجا براتون گفتم، مجبور شدم چندین بار با واحد آموزش مون تماس بگیرم. بعد با پژوهش. آخرم حضوری رفتم که چشم تو چشم شم باهاشون و بگم :« واقعا؟! شوخی نمیکنین؟ انقد مسخره اید که حذف منو تایید نمیکنین و میخواید برام صفر بذارید؟!»

که خب حضوری خوب برخورد کردن حدودا :)) کار به اینجاها نکشید و مقاله رو برام حذف کردن.

و اونوقت چی؟!

ترم بعد نمیتونم مقاله دومم رو بدم. چون مقاله 1 پیش نیازه. و قشنگ حداقل اقلش یک ترم عقب افتادم!! شت هایتان را روانه کنید :/

اما خب خداروشکر حذفش درست شد و واسم صفر رد نکردن. و معدلم بالای 19 شد.

و بعد از این قضایا، در حالی که باید یک روز مونده میبود تا پایان فرجه رفتم دوباره برنامه تاریخی ترم جدید رو دانلود کردم. ببینم ترم کی شروع میشه و اینا.

و متوجه شدم که یا من اشتباه دیده بودم یا برنامه رو ویرایش کردن. و حدود یک هفته دیگه وقت دارم :)) دیگه خوشحالیم و نگم براتون :))

حالا اون برنامه ریزی ام که تقریبا تموم شده. میتونم واسه این یه هفته یه برنامه ریزی جدید بکنم!

 

 

دوم:

این کتاب خیلی کوتاهه. خاطرات سید حسین مرکبی از سفرش به لبنان

دید خوبی میداد به لبنان و با اینکه خیلی لبنان رو دوست داشتم اما انقدر درموردش اطلاعات نداشتم. حالا نمیدونم برای کسی که یه سری اطلاعات از قبل داره، کتاب چطور خواهد بود. برای من مفید بود .

اما یه جاهاییش به شدت حس شعاری بودن داشتم. مثلا میخواست بره مزار شهدا، تااا یادواره رو میدید میییزد زیر گریه خفن ناک و به حد بی حال شدن. در حالی که قبلش برای مخاطب کتاب هیچ آمادگی ذهنی ای ایجاد نکرده بود که قلبش آماده باشه و با نویسنده حس همذات پنداری کنه. حس میکردم دارم گریه هایی صرفا احساسی رو میخونم. درحالی که میتونست کمی پشتوانه فکری این تأثر عمیقش رو برامون بگه تا باهاش همراه شیم.

و اینکه من عاشق خانواده امام موسی صدرم :) مهربان دوست داشتنی:) توجه گر های حامی...آخ...

و سید حسن نصرالله عزیزِ عزیزم...

نویسنده دید بسیااار انتقادی به ایران داره. که خب منم انتقاداتشو یه جاهایی قبول داشتم. اما گاهی انقدر لحنش تند میشد آدم ناخواسته دلش میخواست مقابلش موضع بگیره.

یه حالت دانای کل و اوف من چقد اطلاعاتم بالاست داشت. خصوصا اوایل کتاب. خوشم نمیومد. اما هرچی بیشتر به وسط کتاب نزدیک میشدیم اطلاعات مفیدی که درباره لبنان پیدا میکنیم بیشتر میشه و خب یه لذتی داره که از انتقاد هاش میشه چشم پوشید.

در کل 98 صفحه است و خوندنش احتمالا خیلی وقت زیادی نگیره ازتون. من از طاقچه خریدم کتاب رو .

 

 

سوم:

به حدی که بقیه میگفتن شگفت انگیزه، برای من نبود. هرچند جذاب بود. اما خب اونجور که از اینساید اوت لذت بردم از روح نبردم.

اون حسی که وقتی به چیزی که همیشه آرزومونه میرسیم میبینیم اونجور که فکر میکنیم هم خاص نیست،  خیلی برام ملموس بود :)

 

 

چهارم:

 

https://static.cdn.asset.filimo.com/flmt/mov_srl_31066_925-b.jpg

با بازی هیون بین و سون یه جین.

هردو بازیگر های خوبی بودن و نقششون رو خوب بازی کردن و حق مطلب رو رعایت کردن.

فیلم لذت بخشی بود. و بذارید بگم که پایانش خوبه.

چون یکی از معیار های من برای دیدن سریال ها این که پایانشون خوب باشه :))

چجور بگم که اسپویل نشه؟

اولا: بازی ری جونگ هیوک ( هیون بین) یه حالت ساده ، صادق، صمیمی و مصممی بود. دوست داشتمش. ازش یه « باغ مخفی» هم دیده بودم.

دوما: بازی یون سه ری ( سون یه جین) مهربون احساساتی و قشنگ بود. چقدرم باور پذیر. احساساتی که نشون میداد قشنگ احساسات من بود تو اون لحظه. ازش « ذائقه شخصی » رو هم دیدم. که اونم فیلم بسیار مشهوری شد و خیلی هم دوستش داشتم. خیلی باهاش همذات پنداری میکردم.

و به نظرم شاید کلا فردیه که خیلی صادقانه بازی میکنه. جوری که آدم باهاش حس صمیمیت میکنه. انگار خودمونیم! با همه لایه های پنهانی یا خصوصی زندگیمون.

خلاصه که این فیلم خیلی هم توصیه میشه. ترجمه عنوان فیلم میشه سقوط بر روی تو. اما بعضی جاها نوشته سقوط بر روی عشق. دیگه من دومی رو انتخاب کردم :)

 

 

این فیلم موجب شد نسبت به زندگی در کره شمالی کنجکاو بشم

قبلا یه لیست از کتابایی که درمورد کره شمالیه داشتم. امروز « آکواریوم های پیونگ یانگ » رو شروع کردم. در مورد شخصیه که از اردوگاه های کار اجباری کره شمالی فرار میکنه به جنوب پناهنده میشه.

خاطراتش رو نوشته.

تا اینجاش که به نظرم جبهه گیری توش وجود داره. مخصوصا تو دیدگاه نویسنده کتاب که با این آقا مصاحبه کرده. تو مقدمه کتاب بسیار با جبهه گیری مخالف در مورد کره شمالی نوشته و جوری نشون داده که انگار هییییچ نکته مثبتی وجود نداره. از اونجایی که همه جا خوب و بد وجود داره، وقتی تو کتابی فقط بدی یه فرد و اندیشه رو میگن یکم مشکوک میشم.

اما خب خود فرد مصاحبه شونده اینجور نیست و خوبی و بدی رو در کنار هم داره میگه تا اینجاش.

 

لحظاتتون پرازیاد خدا. علی علی

 

پی نوشت:

دقت کردم فیلم هایی که میبینم روی علاقه ای که به خوندن کتاب در اون زمینه بعدش دارم تاثیر داره. خانه امن که میدیدم دختره که پاشو از دست داد شروع کردم به خوندن « روی پاهای خودم.»

که خورد به امتحانا و تمومش نکردم.

حالام که کره شمالی :))

این دفعه تصمیم گرفتم تا تمومش نکردم سریال جدید شروع نکنم.

انگیزه ای بشه تا تند تند بخونمش. فک کنم حدود 300 و خورده ای صفحه است. که دارم تو طاقچه بی نهایت میخونم.

 

 

پی نوشت 2:

مدت ها بود سریال ندیده بودم. و شاید باورتون نشه اما کل دی، یکدونه کتاب هم نرسیدم تموم کنم.از برنامه سالانه ام کلی عقبم و دارم به خودم دلداری میدم که چون تازه اومدم خونه خودم طبیعیه و اشکال نداره. تا غصه نخورم. البته هنوز بهمن و اسفند و دارم تا انتهای سال. ببینم تو این دو ماه وضعیت کتاب خونیم رو چه میکنم.