زندگیِ دور و بر ما

کلبه جدید "پاییز و بهار"

۲ مطلب در مهر ۱۴۰۴ ثبت شده است

لیست زندگی

یا منور

 

یه سینمایی جدید دیدم.  The life list 

خلاصه داستان این بود که الکس بعد فوت مادرش، توسط وکیلشون یه ویدیو میگیره از مامانش که یه لیست رو نشون الکس میده که خود الکس تو نوجوونی نوشته بود. این لیست کارهایی بود که الکسِ نوجوون دلش میخواست تو زندگی انجام بده. حالا مامان الکس، براش فرصت یک ساله قرار داده تا به اون لیست عمل که و به خودش بیاد و از رخوتی که توش گرفتار شده نجات بده خودشو. هر بار یکی از کارها را تیک بزنه، ویدیو مربوط به اون کار رو میتونه از وکیلشون دریافت کنه و قراره در انتها، ارثیه شو بهش بدن. 

 

 

ایده اش، منو به این فکر انداخت که لیست زندگی من چیه؟ تو طول فیلم بارها یه چیزهایی اومد تو ذهنم و دلم خواست بنویسمش. 

 

1. تموم کردن پایان نامه!

تو رو جدت تموم کن این پایان نامه طول کشیده رو بذار بابات خوشحال شه! 

 

2. رانندگی با ماشین در سطح شهر!  

یه روزی بالاخره انقدر تمرین کن تا خودت مستقل بشینی پشت فرمون! 

 

3. رفتن به کافه برای فروش کیک های خونگیم.

یک بار اینو امتحان کن! خدارو چه دیدی شاید ازت کیک خریدن. باید تجربه فان و جالبی باشه. چیزی که از دست نمیدی از ترس نه شنیدن امتحانش هم نکردی تا حالا. 

 

4. چهار تا بچه داشته باشم! 

:)

 

5. سقوط آزاد رو امتحان کنم.

نمیدونم چطوری! 

 

6. یه مدت زمانم و خالی کنم و رمانی بنویسم که حال خوب کن باشه و برای چاپش تلاش کنم. 

از کجا معلوم؟ شاید رویا هام واقعی شد. آه کتاب عزیز خودم. دوست داشتنیِ دور. 

 

7. برا خودم با حضور دوستام تولد بگیرم 

یه تولد تمام عیار برای خودم! کیک بپزم یا بگیرم، بادکنک بزنم به همه جا. عکس بگیریم. خوش بگذره 

 

8. بالاخره به آرزوی همه نماز هامو اول وقت خوندن برسم و برام عادت بشه!

قدم های کوچیکش رو بردار. ایشالا خدا کمکت میکنه!

 

9. یک روزی روزگاری نماز قضاهای دوران نوجوونی مو تموم کنم!!!!! 

خیلی زیادن! ولی فعلا به اولین قدم فکر کن و خوندنشون رو شروع کن! حتی اگر عمرت به تموم کردنش قد نده!!!

 

10. یه کلاس نقاشی برم! 

تو کل عمرم بارها آرزو داشتم نقاشی کردن و حرفه ای امتحان کنم! چرا که نه.

 

11. محض رضای خدا، یه جای خونه رو به سلیقه خودت دکور کن و براش تلاش کن! 

 

12. تو یه شغل مرتبط با کتاب کار کن. کتابدار کتابخونه، فروشنده کتاب ، بلاگر کتاب. هرچی! ( مخصوصا کتاب فروشی! تصورش هم ذوق میاره تو دلم.)

 

13. یک بار خیاطی رو امتحان کن و برای خودت یه دامن بدوز. 

 

14. موتور سواری رو یاد بگیر و امتحانش کن!

 

15. یک بار موهات و جسورانه مدل بده! حالا یا کوتاه کوتاه کن و بعد کراتین، یا یه رنگ خاص! 

 

همین :) 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پاییز

ورزش کنیم

یا ودود

 

در اقدامات کشف کنندگی ورزشیم، رفتم بدمینتون ثبت نام کردم. 

قدیمی تر ها میدونن من مدتها حرفه ای تکواندو کار میکردم. 

حالا بیاید ادامش رو بگم.

ازدواج که کردم، کرونا اومد، باشگاه تعطیل شد. بعد هم خونه مشترکمون خیلی با باشگاهمون و استاد خودم فاصله داشت. و وقتی شما دان سه تکواندو باشی، کمتر استادی قبول میکنه بری زیر دستش. استاد جدید منظورمه. خلاصه. انقدر فاصله داشتم که مدتها نرفتم دیگه باشگاه. 

دیگه کرونا کمرنگ شد و من به باشگاه نرفتنم ادامه دادم. ارشد میخوندم و سرم با درس گرم بود. بعد بچه دار شدم و با بچه! 

بچم که یذره بزرگ تر شد یه روز رفتم باشگاه نزدیک خونمون. دیدم چه رشته هایی داره. بینشون، ثبت نام کردم تو بکستبال. 

نزدیک یک سال رفتم بسکتبال. رشته ای بود که از زمان دبیرستان دوستش داشتم و به خاطر مشغولیت حرفه ای به تکواندو وقت امتحان کردنش رو نداشتم ( حالا نه که اگرم میخواستم امتحان کنم، بابام اجازشو میداد! :)) بابام هم باهاش مخالف بود. میگفت آسیب میبینی.) 

همونجور که فکر میکردم، بسکتبال واقعا لذت بخش و پر هیجان بود. رفته بودم این رشته تا بازی گروهی رو امتحان کنم و تجربه بودن تو یه گروه رو داشته باشم. روابط دوستانه خوبی هم ساختم. ولی خب اکثر ورزشکارها، بچه یا نوجوون بودن. از ابتدایی تا راهنمایی. حتی دبیرستانی بینشون کم بود. من نزدیک 10 سال از اکثرشون بزرگ تر بودم. این اختلاف سنی تو ذوقم میزد. 

بعد از یک سال، به دلایلی تصمیم گرفتم برم رشته ای جدید و بسکتبال رو رها کنم. ( دلایلی مثل اینکه حس میکردم توش، جایگاه خودمو ندارم، جای رشد هم! و به چیزهایی که میخواستم تو این رشته برسم، رسیدم و...) 

بعد گفتم خب حالا بریم چی؟ 

اون مدت دوستم یوگا کار میکرد. منم گفتم حالا امتحانش کنم. یک ماه رفتم یوگا. اوایلش که قشنگ برام تحملش سخت بود. بعد تا آخرای ماه، باهاش ارتباطم بهتر شد. ولی متوجه شدم برای این رشته ساخته نشدم و رهاش کردم و رفتم بدمینتون. 

تا به حال تجربه ورزش کردن تو رشته های راکتی به شکل باشگاهی و اصولی رو نداشتم و برام تجربه واقعا متفاوتی بود. عالی و بی نظیر. 

تیر ماه شروعش کردم و تو همین چهار ماه، امیدوارانه جلو رفتم و رشد کردم. 

به به. 

اگر اهل ورزشید که هیچی. 

اگر نیستید، شاید بهتره ورزشی که امتحان کردید رو عوض کنید. یا اگر امتحان نکردید ، به یه ورزشی اجازه بدید از خودش دفاع کنه. ورزش ها سطح بندی دارن. فکر نکنید وقتی میرید تو رشته جدید، همه عالی و بی نظیرن و شما دست و پاچلفتی. به خودتون فرصت امتحان کردن یه ورزش رو بدید. هم میزان هورمون هاتون رو تنظیم میکنه هم خوابتون رو هم یه عالمه چیز دیگه رو. و جدای همه اونها، امکان داشتن لحظات خوشی رو براتون فراهم میکنه. تا امتحانش نکنید، نمیتونید بگید آدمِ ورزش هستید یا نه! آستین ها رو بالا بزنید و بلند شید. خوش میگذره :) 

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پاییز