یا منور
سلام و روزتون به خوشی.
الان نشستم جلوی پنجره اتاق، به صدای پرنده ها گوش میدم و براتون خلاصه ای از فروردینی که گذشت مینویسم. البته چون جلو ساختمونمون باز ساختمونه و دید جالبی نداره و هیچ طبیعتی از پنجره قابل مشاهده نیست، پرده کلا بسته است. :))
از کجا شروع کنیم؟ فیلم ها.
1. فیلم ضد
کارگردان: امیرعباس ربیعی. تولید سال 1400 از شبکه سه دیدم.
در مورد فعالیت های گروه مجاهدین خلق در شهادت شهید بهشتی و 72 تن. از دیدی یکم متفاوت از فیلم ماجرای نیمروز.
جالب بود. ولی دردناک هم بود دیگه. من بسیار عاشق شهید بهشتی ام و واقعا غصه میخورم برای شهادتشون.
2: فیلم Rebound بازگشت.
کارگردان: Hang-jun Jang
تولید سال 2023
واقعا واقعا جذاب.... پایانش رو نمیتونستم باور کنمممم :)) دوست ندارم بهتون بگم اون چیزی که منو غافلگیر کرد رو. ولی خب تو همه خلاصه های فیلم تو اینترنت نوشته این موضوع رو. توصیه من اینه که خلاصه رو نخونید و سینمایی شو ببینید. لذت میبرید از تلاش بچه ها برا هدفشون. فیلم جذابیه در مورد تیم بسکتبال مدرسه ای و مسابقاتشون. واقعا کیف کردم.
من از شبکه دو دیدم. پوستر هاشم خیلی خوشگله.
یه سینمایی دیگه هم دیدم که قصد معرفیشو ندارم :)))
سریال های فروردین:
1 زیرخاکی4 - کارگردان جلیل سامان. شبکه 1
من خوشم میومد از طنز داستان. لذت هم بردم از دیدنش. ولی در اطرافم خیلی ها دوستش نداشتن. میگفتن طنزش تکراری شده و از شوخی هاشم خوششون نمیومد. ولی من کیف کردم به هرحال و لحظات مفرحی ساخت برامون :))
16 قسمت
2: گابلین
هنوز تموم نشده. حدودا سه قسمت مونده. بین دیدن قسمت هاش خیلی فاصله افتاد. توضیح بیشترش رو اردیبهشت که تمومش کنم میدم.
3: نون خ 5
خب من در مورد نون خ حرفی ندارم بزنم. انقدر دوستش دارم که شاید بتونم بگم محبوب ترین سریال طنز خانوادگی ایرانی برای من همین سریاله. کیف میکنم از دیدنش. پردازش شخصیت هاشو دوست دارم و شخصیت محبوبم هم خود نورالدینه.
کتاب های فروردین 1403
امسال به حد عجیبی از ابتدای سال حال خوندن نداشتم. ماه نیمه شد و من هنوز حال نداشتم کتاب بخونم! یه داستان رمان طور گرفتم دستم بلکه حس خوندنم بیدار شه دوباره.
تا اینکه 17 فروردین اولین کتاب فروردین رو تموم کردم تازه! دو تا کتابم این وسط رها کردم و دراپ شده گذاشتمشون. چون مدتهاااا بود دستم بودن و بهتون هم گفتم درموردشون.
1: به خاطر دوشیزه بریجرتون.
نویسنده جولیا کوئین.
مترجم نشاط رحمان نژاد
385 صفحه از انتشارات طلوع ققنوس
این کتاب رو 17 فروردین تموم کردم. نویسنده، نویسنده ی معاصره ولی اومده رمانی به سبک رمان های کلاسیک انگلیسی نوشته که به نظرم از لحاظ قدیمی بودن خوب در نیاورده کار رو ولی داستان اونقدری جذاب بود که زود تمومش کنم و هدفی که داشتم برای بیدار کردن حس کتابخونیم رو محقق کنه.
من تو طاقچه خوندمش. به توصیه خواهرم
داستان بیلی بریجرتون که دختر خانواده ای اشرافیه و ماجراهایی که از سر میگذرونه و در انتها هم ازدواجش رو داریم. با کی؟ نمیگم که اگر خواستید بخونیدش اسپویل تحویلتون نداده باشم :)))
2: گربه ای که کتابها را نجات داد
نویسنده سوسوکه ناتسوکاوا
مترجم مژگان رنجبر
184 صفحه از انتشارات کتاب کوله پشتی
واقعا دست اندازی در کتابخونیم بود و با توجه به این موضوع که خودمم به سختی دوباره به کتاب خوندن برگشت بودم انتخاب نامناسبی بود. خیلی خسته کننده و خیلی بی مزه.
رینتارو پسریه که منزویه و با پدربزرگش زندگی میکنه. پدربزرگش یه کتابفروشی کتابهای دست دوم داره. پدربزرگه که میمیره رینتارو کتابخونه رو اداره میکنه ولی حالت افسردگی داره تا اینکه یهو سر و کله یه گربه سخنگو پیدا میشه که از رینتارو میخواد کمکش کنه کتابها رو نجات بدن. حالا این دوتا میرن تو چند تا ماجراجویی تخیلی تا کتابهایی رو نجات بدن.
چیز خاصی برا اینکه بهم یاد بده نداشت.
جزء کتابهایی بود که خودم کشفش کردم. عکس روی جلد و خلاصه کتاب جذبم کرد. توی طاقچه خوندم این رو هم.
توصیه نمیکنم.
3:مرادو
نویسنده محمدعلی آزادی خواه
85 صفحه از انتشارات نون
حالت داستان کوتاه داره در مورد کودکان کار به خصوص مرادو. کودکانه ها و تفکرات مرادو دوست داشتنیه. من از خوندنش لذت بردم.
در مورد مذمت کار کودکان هم که فکر نمیکنم نیازی باشه استدلال بچینم.
در طاقچه خوندم. باز هم کشف خودم بود.
4: دختری به نام دردسر
نویسنده نانسی فارمر
مترجم سید حبیب گوهری راد و مهدیه محمد اصغری
376 صفحه از انتشارات نکوراد
بیاید با جذاب ترین کتابی که فروردین خوندم آشنا بشید. باز هم در طاقچه خوندم. مدتها قبل نشانش کرده بودم. نمیدونم سر چی. ولی اونقدر ها برا خوندنش مشتاق نشده بودم. سر همین تو نشان شده هام مونده بود همینجوری. حالا هم نمیدونم چی شد یهو شروع کردم به خوندنش و انقددددر لذت بردم که شد قشنگ ترین کتاب فروردین امسال.
نامو دختریه که تو قبیله ای آفرقایی تبار در کنار خانواده گسترده ( مادربزرگ و خاله و ....) زندگی میکنه. کارهای طاقت فرسا و سختشون رو اول داستان داره برامون توصیف میکنه. سبک زندگی یک قبیله آفریقایی جالب بود برام.
نامو خیلی هم باهوشه و ردپای حیوانات رو میشناسه. ( هوشش فقط به خاطر این نیستا. کلا باهوشه)
به دلایلی مجبور میشه از قبیله جدا بشه و از دستشون فرار کنه به زیمباوه. تنها در دل طبیعت! نوع برخورد این دختر با طبیعت و با چنگ و دندون تلاش کردنش برای زنده موندن عالی بود. دیدگاهی که به زن بودن و اتفاقات جهان و بلوغش و فلان داشت هم جالب بود برام.
البته بگم داستان حاوی مقادیر زیادی خرافاته. ولی خب باید خودتون رو بذارید در کنار نامو و از دریچه چشم اون جهان رو ببینید.
لذت بخش بودخوندنش.
5: جان بها
نویسنده سید مصطفی موسوی
152 صفحه از انتشارات کتابستان معرفت
کتابی امنیتی که در بستر اغتشاش های 98 روایت میشه. خیلی کوتاهه و ارزش یک بار خوندن رو داره. من پیج و کانال نویسندشو داشتم و برای همین خوندمش. انتظار داستانی قوی با پردازش شخصیت و داستان عالی رو نداشته باشید. در قالب یک داستان کوتاه بد نیست.
در طاقچه خوندم.
و تامام.
یه چالشی هست تو اینستاگرام که آقاعه گفته بود ببینید آستانه تحمل دردتون چقدره؟ حدودا در سال چند تا کتاب میتونید بخونید که نه اونقدر عددشو زیاد بگید که بهش نرسید نه اونقدر کم که مثل آب خوردن بهش برسید. اون عددی که در میاد رو بذارید هدف امسالتون. هشتگ چالشش هم #چند_از_چند بود
حالا من با توجه به دو سه سال اخیر و تعداد کتاب هایی که خونده بودم، امسال رو گذاشتم سال 35 تا کتاب.
و تو فروردین به 5 از 35 رسیدم. و الحمدلله و هورا. ( چون من یهو حس کتابخونیم میره، تا تنور داغه و حسش نرفته باید بدو بدو بخونم. یهو پیش میاد تو یکی دو ماه هیچ کتابی نمیخونم!)
همیشه دوست داشتم ازین عکسا بگیرم که کل کتابایی که تو ماه خوندن رو میگیرن دستشون بعد عکس میگیرن و میگن کتاب های این ماه و فلان!
ولی خب همیشه غالب کتابهایی که میخونم الکترونیکه! اگرم چاپی باشه یکی دوتاش برا خودمه بقیش امانته. حالا یا از کتابخونه یا از دوستان و خانواده و فلان!
خلاصه قضیه کنکله.