یا مجیب

 

سلام

 

بچه ها. من خواستم دو تا کتاب همزمان بخونم فقط ها. سومی خودش اومد توی دستام. منم دلشو نشکستم فقط 😅

اما خب. چون یکیشون کتاب الکترونیکه یکیش هم از کتاب های طولانی ای هستش که خوندنش طول میکشه و براتون گفته بودم تو پست قبل، پس اشکالی نداره

 

چند روزه با مریم و الهه و خانم لام برنامه ریزی میکنیم درس میخونیم. خوبه احتمالا اونها بیشتر میخونن چون من کامل به برنامه نرسیدم این دو روز. اما بازم از هیچی نخوندنم بهتره

 

 

دختر "وی" به یک مرتبه ساکت شد. آنلاین نشد. تو کانالش گذاشت دعاش کنیم و همین. چند روز؟ حدود یک هفته.

من دیگه مردم از نگرانی. زنگ زدم. پیامک دادم. تو مجازی بهش پیام دادم. تو کانالش نوشته بود قادر به پاسخگویی نیست. اما خب نگرانی و دلتنگی این حرفا حالیش نیست که.

بعد هم ک فک کنم یکم اوضاعی ک پیش اومده بود بهتر شد آنلاین شد. پیامام و یه جواب کوتاه سرسری داد و تمام. 

خب البته احتمالا یک هفته ک تو مجازی نبوده کلی پیام اومده.کلی خبر جدید شده. تا به هرکدوم رسیدگی کنه خب طول میکشه و چقد ه میتونه به هرکدوم وقت اختصاص بده؟

اما حالا هم که هر روز آنلاین میشه هیچ پیامی نمیفرسته. اگر پیامی بدم کوتاه جواب میده. و خب نگرانم هنوز. دارم جلوی خودمو میگیرم ناراحت نشم از دستش. من نمیدونم اوضاع اونجا چطوریه. برا چی قادر به پاسخگویی نیست، چی شده... پس فعلا سعی میکنم ناراحت نشم بلکه اوضاع با مرور زمان درست شه. 

اما این فرد، از اونهاست ک چیزی از حال درونیش زیاد بروز نمیده. پس احتمال داره بعد که حل شد مشکل هم من متوجه نشم چی بود، کی حل شد، الان چی شد؟، الان حرف بزنیم یا نه...

که این اگر اتفاق بیفته ناراحت کننده است. 

با همه این اوضاع، با اینکه میدونم روحیه ما چقدر باهم متفاوته، باز خیلی این دوستی رو دوست دارم. و به خیلی چیزها تو زندگیم ترجیحش میدم. و این فرد بسیار عزیزه برام. به خاطر همین وقتی یه مدت حرف نمیزنیم و حس میکنم فاصله گرفتیم از هم، یه حالت فوبیای جدایی برام ب وجود میاره. که بیراه هم نیست. چون خیلی وقتا ی مدت نتونستیم حرف بزنیم و جبرانش خیلی طول کشیده. یا اصلا به وضع سابق بر نگشته. 

 

 

بعدی:

بحث کردن و گفتگو کردن خیلی مهمه. این که تفکرطرف مقابل رو متوجه شی، نظام فکریش رو بفهمی و یه بحث سازنده همراه با تعمل بکنید.

افرادی ک طوطی وار حرف خودشونو میزنن و نظر مخالفی رو اصلا قبول نمیکنن چقد اذیت کننده اند. 

مثلا یه بنده خدایی دیروز میگفت پایتخت اشاعه فحشاست...

میگم ببین! من صد در صد با پایتخت موافق نیستم. وکیل مدافعش هم نیستم. اما این حرف تو ادعای خیلی سنگینیه. میدونی اگر اشتباه کنی تهمت محسوب میشه؟ و چه تهمت سنگینی...

یه سری خوبی ها داره پایتخت یه سری بدی ها. 

و بعد که جمله ام تموم میشد طرف چه جوابی میداد؟

چرااااا دیگه. اشاعه فحشاست. نگا مثلا فلان کارو کردن بیسار کارو کردن 

انگار بهش گفتم چند مورد از انتقادات به پایتخت و بگو🤦🏻‍♀️

 

 

امروز برنامه درسمون فلسفه است و یه درس دیگه. خیلی وقته فلسفه نخوندم. دلم تنگ شده براش. 

 

این که یه سری کارهایی که دوست داریم و به روتین مون اضافه کنیم خیلی دوست داشتنیه ها. خوشم اومد. 

 

دوست دارم اینجا یه نقطه امن باشه برام. بتونم حرف بزنم. راحت باشم. کما اینکه هیچ جای دیگه نیستم.... 

دوست ندارم آدرسش رو آشناها داشته باشن. 

یک نفر چند روز پیش تو خصوصی یه پیامی داد، با این مضمون که " تو عروسی کردی چقد دوست بدی شدی و چقد حس بدی دارم بهت و..."

لطفا لطفاااا فضای امن افراد و خراب نکنین. چقد فضای امن داریم مگه؟

پشت پیام خصوصی ک نمیتونم جوابت رو بدم و متوجه نمیشم کی هستی؟ 😕 نامردانه است....

 

این پست خیلی غرغر داشت. 

ببخشید

 

یاعلی