یا ملجا العاصین

 

 

از پاییزِ امروز که عدد دهگانِ سنش،« یک» را گذرانده ، به تویی که خودِ منی در زمانِ دهگانی که « یک» بود...

 

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند، چنین نیز هم نخواهد ماند

 

پاییزِ کوچکِ من که حالا، در راهرو مدرسه گریه میکنی ، بگذار برای تسلی ات بگویم که راست میگویند که این هم بگذرد.

که "حدیث" را، بعدها نخواهی دید جز در دقایقی کوتاه و اتفاقی... که دیگر خودت مایل به ادامه ی عمیقِ این دوستی نخواهی بود.

اما " بهار"... حقیقتش توصیه ای در این باره ندارم. جز این که " تمام محبت خود را، نصیب دوستت کن ولی تمام اعتمادت را خیر."

که بهار، میشود مثلِ خواهر هایت... عزیزِ عزیز... همانطور که همین حالا  هم میدانی!

 

+عزیزِ من!

سالِ کنکور تو، از سالهای بدِ عمرت نیست. مهم این نیست که نتیجه چه شود. که " خدا برایت بهترین شرایطِ خودت را در نظر دارد" و تو بعدها به این خواهی رسید

اما توصیه من این است که از این سال، استفاده کن!

درس بخوان و عمیق هم بخوان... به خاطر نفسِ کنکور نه! که حالا هم معتقدم هدفی که ادامه اش خواهی داد، مقدس است و ارزش دارد به خاطرش از چند چیزِ دیگر بگذری. اما بخوان برای رضایت پدرت... که رضایتِ پدر قشنگ است و در طولِ رضایتِ خدا. که گفته است " و بِالوالدین اِحساناً»

یک جوری بخوان که برقِ افتخار در چشمانش بدرخشد و لبخند بزند. که این لبخند بیشتر از چیزی که فکر میکنی عزیز است...

 

 

+برای خاطرِ خودت و سعادتت، آن عهدِ فاطمیه را، حفظ کن! تو را به خدا حفظش کن که رها کردنش برایت سخت تمام میشود. که اگر حفظش کنی، شاید به فضل الهی، دو قدم در راهِ رشدت جلوتر بروی!

 

 

+ راهیان که میخواهی بروی، به خاطرِ شهدا برو. و چشم ببند بر وابستگی هایت. که دنیا دار مکافات و امتحان است و پابند وابستگی شدن، تو را عقب می اندازد...

انتظار نداشته باش که دوستت، برای خاطرِ تو از چیزی بگذرد. به جایش، به بقیه اطرافیان توجه کن! تمامِ توجه ات که معطوف یک نفر باشد، آسیب پذیرخواهی شد. و به خاطر داشته باش که " هیچ کس، غیر آنکه دل به خدا سپرده است، رسم عاشقی نمی داند...."

 

 

+آن بعد ها، وقتی میروی مزارِ شهدا، دعایت را عمیق تر بخواه! که دعای سطحی آن روزت ممکن است بعدها تو را از رشد باز دارد. که گویی مرغ آمینی همان لحظه آنجا بود و کسی را در راهت قرار داد، که همان بود که تو گفته بودی. اما آسیب خواهی دید. اما پیشاپیش میگویم که در این باره، مشکوکم...

که شاید سعادت تو در همان صبری است که در این مسیر خواهی کرد. که البته آن یار که دادندت، بسیار عزیز است ... حتی حالا که اوضاع انقدر آشفته شده

 

 

زیاده عرضی نیست

خود تو، در آینه فردا هایت

 

16مهرماه

 

 

 

چالش به دعوتِ  کاکتوس خسته و  مهناز عزیزم

دعوت میکنم از پرتو و زلال و کوالا