یا من لا یدوم الا ملکه

ای آنکه جز پادشاهی ات هیچ حکومتی پایدار نیست

 

 

+اسم خدا ابتدای این پست رو میشه اینجور ترجمه کرد که " ای آنکه جز پادشاهی ات هیچ چیز پایدار نیست"؟

اگر بشه بسیار مرتبط میشه با مطلبی که میخوام بذارم

 

 

میخوام یه موضوع جدید توی وبلاگم درست کنم. تجربه های خوش یا غمگینی که دارم. و مدتی که طول کشیده تا بگذره. 

 

توضیح تجربه:

امروز میخوام از تجربه گرفتگی عضله پشت کمر صحبت کنم

فکر کنین کمر رو چهار قسمت کنیم. قسمت بالا سمت چپ من به یک باره گرفت. آنچنان ک تکون نمیتونستم بخورم. 

نفس عمیق میکشیدم به زور باید جلوی جیغم رو میگرفتم. نفس عمیق حتی دردناک بود. بلند شدن و نشستن رو که اصلا نگم. مخصوصا اگر دراز کشیده بودم. خیلی مشکل بود بلند شدن. چون تو حالت درازکش بخوایم بلند شیم انرژی از کمر هم میگیره. 

 

کارهایی که کردم:

ماساژ با روغن زیتون، دوش آب گرم، بادکش همون ناحیه. با وسیله بادکش که ما داشتیم

 

مدت زمانی که طول کشید:

تقریبا دو روز

روز اول حتی شب درست نتونستم بخوابم. دررررد میکردا. بعد نمیتونستم به یک طرف بخوابم فقط. چون گردنمم خشک میشد این وسط :)) 

جابه جا شدن خیلی سخت بود. فرداش همچنان درد میکرد. شبش به زحمت کمتر از شب اول خوابیدم

و فرداش دیگه تقریبا حالم خوب بود

الان چند روز گذشته و کاملا میتونم جا به جا بشم. اما هنوز حساسه

 

همین :)